تراژدی

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

یه مقطعی از زندگی من هست که

مال من نیست

من نیستم

تو جای من زندگی کردی

اما توی زندگی منه


نازنینم...

اینکه تو دست از سر من بر نمی داری

یعنی

صلح

رویایی است بیهوده...

مثل وعده ی بهشت...که تا نمیریم نمی فهمیم کجاست و چگونه است...

این که رهایم نمی کنی

یعنی

باید فکر با صلح زندگی کردن را به گور ببرم...

نازنینم...جانم...

من اما با صلح حرف میزنم...

بیا و بگو دست برداشته ای...رها کردی...همه را...

آرامش پیشکشت...فقط با صلح بیا و بگو که دیگر رفته ای و پیدایت نخواهد شد...

به وجود پر آزارت قسم مهربانم،در این وحشت زیستن،نه تنها حقمان نیست،بلکه سزاوارمان هم نیست...

بیا تا از یک نقطه،سرانجام،این زمین گرد احمق را برای همیشه،دو تکه اش کنیم...

پ.ن:من پر از میل زوالم

عشق من

تو در چه حالی...؟

من و تو حال خوب خانه بودیم

در آن خانه هنوز هم آسمان هست

وجودی دارم از مهرت گدازان

وجودم رفت و مهرت همچنان هست...

... و به نگاهت

و به لبخندت و به آرام گرفتنت سوگند...

که مهربان تر شده ای...که وقت است که بازآیی...

من شک ندارم خیلی وقته دنیا تموم شده و ما داریم توی توهم هامون به شکل کابوس واری،خواب زندگی کردن می بینیم...

شک ندارم دنیا تموم شده ، فقط نمیخواد خودشو لو بده!

تو بمیری...

زندگیم عوض میشه

و این از همه چیز برام مهم تره!

بالاخره یک روز باید بپذیرم که نمی شود از تو فرار کرد...

باید بپذیرم نمی شود از روی چاه سیاه و عمیق دلتنگی پرید...

بالاخره یک روز باید قبول کنم که علی رغم تمام راه هایی که برای برگشتن هست،نباید برگشت... .


پی نوشت1:عمر این وبلاگ فقط تا 16 مطلب دیگر است.

پی نوشت2:دختری که دهانش بوی داغ و تند سیگار می دهد...و عجب چاه دلچسبی است...!

من

هنوز گاهی دلم می لرزد...

و حالا 

فکر میکنم چقدر مزخرف اند آنهایی که ما را ترک کرده اند!

به نظرم فُرمِ زندگی،شبیه یک بطری نسبتا بزرگ است که مایعی (آب،مشروب،نوشابه یا هر مایع دیگری)درون آن است؛تمام مایع درون بطری مزه ای واحد دارد و ما یک بار آن را تا نصفه،تا یک سوم اول یا آخر یا هر قسمت دیگرش سر می کشیم و انتهایش می ماند برای بقیه ی روز ها...بقیه ی روز ها،همان مزه را دارند...ته مانده ی همان بطری اند...

آدم نباید به خاطر این که بدبخت نیست خوشحال باشه

آدم وقتی خوشحاله که خوشبخت باشه

صرفا بدبخت نبودن که خوشبختی نیست!