تراژدی

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

از مردی که مثل تو از ماه آمده است

از این همه بپرس...

که چرا حال من بد است...!


میم.میم

... و نیستی که با هم به عزا بنشینیم

جشنِ یک سالگیمان را...!


پی نوشت:

ادامه بده...به لبخند..به نگاه...به جشن...و هوا چه گرفته است...

اما فقط ادامه بده این روز های هولناک را...بی نمک...بدون دکمه...ابری...

و مهم نیست چند شنبه است...و مهم نیست ساعت چند است...

وقتی زندگی با چاقو قسمت میشه
وقتی رفاقت ها خیانت میشه
محکمه ات رو تو خیابون برپا کن
وقتی که عشق همرنگ نفرت میشه...
تمرین مرگ میکنم توی گود این پیاده رو
یه چیزی انگار گم شده توی نگاه من و تو...
دارم به داشتن یه زخم تو سینه عادت میکنم
دارم شب هامو با تن یه مُرده قسمت میکنم.

رضایزدانی

به نظرم هیچ وقت نباید پیش خودت فکر کنی که کسی را می شناسی؛هر چند سال باشد،هر چقدر از آشنایی ات گذشته باشد،اصلا به نظرم هیچ وقت نباید پیش خودت فکرش را بکنی که کسی را کاملا می شناسی.

به نظرم بعضی اوقات حرف های بعضی از آدم های درون زندگیمان اندازه ی موج انفجار یک بمب،ما را موج زده میکند؛آنقدری که نمیدانی آن لحظه باید فرار کنی یا بمانی جوابش را بدهی،آنقدری که نمی دانی نگاهش کنی یا بزنی زیر گریه،آنقدری که دلت میخواهد یکی دم دستت باشد و چنان بگذارد زیر گوش ات که مطمئن شوی بیداری و خواب نمی بینی،آنقدری که پیش خودت بگویی حتما این آدم را هک کرده اند،نه نه حتما هک کردنش،امکان ندارد این همان آدم قبلی باشد!

به نظرم اگر ما اینقدر فکر نمی کردیم که همدیگر را می شناسیم،این حرف ها برایمان آنقدر ها هم سنگین و غیر قابل هضم نمی شد؛به نظرم موجش اینقدر شدید نمی شد که من در راه برگشت سیگارم را بر عکس روشن کنم...

یکی از سخت ترین کار های دنیا زمانی است که می خواهید چشم در چشم صحبت کنید،خیلی باید هنرمندانه زمان بندی کنید که بغضتان نترکد،می خواستم بگویمش که تو را به خدا کار را از اینی که هست خراب تر نکن،این حرف ها که نمیدانم داری از کجا می آوریشان را نصفه کاره بگذار و برو،من تا همین جایش هم زیادی شنیدم،اما موج حرف هایش داشت اثر می کرد،زمانی که موج میگیردتان قادر به هیچ گونه واکنش یا حرف زدنی نیستید،و فقط نگاهش میکردم

سخت ترین درک دنیا زمانی است که بین یک برزخ گیر میکنید

برزخی که یک طرفش دوست داشتنی ترین موجودی است که تا به حال می شناختی اش و طرف دیگر دوست داشتنی ترین موجودی است که احساس می کنی هرگز نمی شناختی اش

و بد ترین برزخ دنیا همین جاست

همین.


پویان اوحدی