تراژدی

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

نازنینم...

اینکه تو دست از سر من بر نمی داری

یعنی

صلح

رویایی است بیهوده...

مثل وعده ی بهشت...که تا نمیریم نمی فهمیم کجاست و چگونه است...

این که رهایم نمی کنی

یعنی

باید فکر با صلح زندگی کردن را به گور ببرم...

نازنینم...جانم...

من اما با صلح حرف میزنم...

بیا و بگو دست برداشته ای...رها کردی...همه را...

آرامش پیشکشت...فقط با صلح بیا و بگو که دیگر رفته ای و پیدایت نخواهد شد...

به وجود پر آزارت قسم مهربانم،در این وحشت زیستن،نه تنها حقمان نیست،بلکه سزاوارمان هم نیست...

بیا تا از یک نقطه،سرانجام،این زمین گرد احمق را برای همیشه،دو تکه اش کنیم...

پ.ن:من پر از میل زوالم

عشق من

تو در چه حالی...؟