به بارانی تابستان
يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ق.ظ
... و من...ماندن آدم هایی را کنارت تاب آوردم که در نوشتن نامت هم می هراسیدند...
آن هایی که کلمات را به غلط برایت می نوشتند...
همان هایی که به اشتباه صدایت میزدند
هیهات...از تو...
که چشمانت فقط نوشتنی ها را می خواند
و گوش هایت صدا ها را می شنید...
و در سکوت...
و در حقیقت...
کور و کر بودی...
- ۹۵/۰۴/۲۰