زپام های دروغ،قرص های تشدید بی تابی!
روانپزشک احمقم به من گفت:نمیشه که به تعداد آدم های روی زمین،بیمارستان ساخت!!!
لبخند زدم...از همان نوع خاکستری و قاتل گونه!
تا توانست برایم خواب آور و آرامبخش نوشت؛اما غافل از این که مغز من،بدجنس تر از این حرف هاست!مغز و ذهن من آنقدر هولناک است که قرص ها پیش از خوردنشان،از ترس رنگ گچ میشوند!رنگ قرص ها می پرد از ترس...!
من اما نه خوابم میگیرد و نه آرام می شوم؛به قول کسی که می گفت فقط درصد شیمیایی بدنت بالاتر میره!
مغزم را انگار که انداخته باشند توی مخلوط کن روی دور تند؛داغ میشود و زود تر به حالت مذاب شدن می رسد؛گرما و تب...سرگیجه...
دکتر جان!آخر کار مجبور میشوی به تعداد آدم های روی زمین،تیمارستان بسازی!
بلکه آن موقع تازه به درجه ی بیمار بودن برسند...!!!
پی نوشت:طی کنم بی خیالی چی رو توی این شب های بی خوابی بعد از این زپام های دروغ،قرص های تشدید بی تابی! نگران نباش...حل میشه!
چی میدونی از گذشته ی من؟؟؟!!!توی دنیا له و لورده شدم اگه ارباب هایی هم بودند،من برای خودم یه برده شدم!
نگران باش!
حل نمیشه...
(حرف های بی مخاطب/رضا ی عزیز یزدانی!)
- ۹۴/۰۶/۲۴
ولی از ته دلم آرزو میکنم به آرامش برسین.. آرامش خیلی چیز خوبیه
اگه خواستین بیاین وبم
شاید با دیدن عکس نوشته ها چند لحظه ای از افکار خودتون جدا شدین