تراژدی

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

Welcome Back

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

احمقانه است که فکر کنی آدم ها می روند تا برگردند!

هیچ برگشتی در کار نیست...هر بار که تو می روی،رفته ای و هر بار که تو را ببینم،دیگر آدم سابق نیستی...نیستی که برگردی؛آدم جدیدی هستی که می بینمت...

حتی اگر به فاصله ی یک سربرگرداندن طول بکشد،تو،هر بار شکلی دیگری...

مثل لحظه ی طلوع یا غروب خورشید که سایه ها،سریع ترین حرکت را دارند

آدم همینگونه اند...یا لحظه ی طلوع اند یا غروب...نمی روند که بازگردند

می روند و و قتی می آیند،باید از نو آنها را شناخت...

هیچ تسویه حسابی،مناسب رفتن نیست

و هیچ جزایی بد تر از بازگشتن...

شاید خیلی چیز ها تکرار شوند ولی،نباید احمق بود و باورکرد:تکرار یعنی بازگشت.

پ.ن1:به یاد آوردن این که یک صفحه ی مجازی برای پیچیده نوشتن داشتی،کار سختی نیست؛فقط کافیست اسم و رمزش را صد جا نوشته باشی!

سختی قضیه این است که می دانستی یک روز هولناکی در انتظارت هست که شاید همه چیزت را پاک کند...

پ.ن2:مثل دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست...


نظرات  (۱)

کسی که یه بار بره حتی اگه برگرده بازم میذاره بره و این بدتر از حالت اوله
پاسخ:
کسی که رفته،رفته...هیچ برگشتی از طرف همون آدم وجود نداره.بهتره رفتنی ها رفته باشند.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی