تراژدی

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

تقابل

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ق.ظ

هیچ بنای آجری در هیچ جای جهان وجود ندارد!

یا هیچ بنایی ، آجری نیست.

آجر ها احساس دارند

احساس می آفرینند

نقشی را ایفا میکنند

و از همه مهم تر  ، از خاک اند

و باز به خاک باز می گردند...

با آجر ها می توان جایی را ساخت و در آن زندگی کرد

با آجر ها می توان از چیزی محافظت کرد

و زیبا ترین رفتار آجر ها ، به تمامی فرو ریختن آن هاست...!

از بیخ ساخته می شوند و از بیخ می ریزند؛بی تجزیه و بی تدریج!

چوب ها اما رفتاری محتاطانه تر و محافظه کارانه ای دارند...

از آن ها می توان چیز هایی ساخت که شکل احساسات اند.

چه کسی می داند چوب ها از کجا آمده اند و به کجا باز می گردند...؟

چوب ها حتی موقع سوختن هم ، به یک باره نمی سوزند!

با همه چیز در می آمیزند از باران گرفته تا آتش.

جهان ما اما جهان چوبی است

همه ی ما با چوب ها زندگی می کنیم

و تهمت مرز و دیوار ساختن را به آجر ها می چسبانیم!

به هر چیزی که تحملش را نداشته باشیم ، تهمت می زنیم

چه کسی تحمل آجر ها را دارد؟!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی