تقابل
هیچ بنای آجری در هیچ جای جهان وجود ندارد!
یا هیچ بنایی ، آجری نیست.
آجر ها احساس دارند
احساس می آفرینند
نقشی را ایفا میکنند
و از همه مهم تر ، از خاک اند
و باز به خاک باز می گردند...
با آجر ها می توان جایی را ساخت و در آن زندگی کرد
با آجر ها می توان از چیزی محافظت کرد
و زیبا ترین رفتار آجر ها ، به تمامی فرو ریختن آن هاست...!
از بیخ ساخته می شوند و از بیخ می ریزند؛بی تجزیه و بی تدریج!
چوب ها اما رفتاری محتاطانه تر و محافظه کارانه ای دارند...
از آن ها می توان چیز هایی ساخت که شکل احساسات اند.
چه کسی می داند چوب ها از کجا آمده اند و به کجا باز می گردند...؟
چوب ها حتی موقع سوختن هم ، به یک باره نمی سوزند!
با همه چیز در می آمیزند از باران گرفته تا آتش.
جهان ما اما جهان چوبی است
همه ی ما با چوب ها زندگی می کنیم
و تهمت مرز و دیوار ساختن را به آجر ها می چسبانیم!
به هر چیزی که تحملش را نداشته باشیم ، تهمت می زنیم
چه کسی تحمل آجر ها را دارد؟!
- ۹۴/۰۳/۲۶