تراژدی

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من،به زندگی نشسته ام

تو رفته ای...

چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

چگونه با تو باشم که در تو فناشم...؟

تو رفته ای و بهتر که من هم نباشم...

به عمر با تو بودن،به خود برنگشتم

هرآنچه که تو از آن گذشتی،گذشتم

گذشتی...گذشتم...

تو با دلم چه کردی که در زمان ندیدم

من آن نشانه ها را به این نشان ندیدم

به جز هوای عشقت،هوایی در سرم نیست

هر آنچه که تو هستی،در این و آن ندیدم...

شکسته بودی و من،به یک آن شکستم

چنان که با دو چشمم به باران نشستم

به بال و پر رساندی خودت پر نداری

رسانده ای به سامان،مرا سر نداری...


تو بادلم چه کردی که در زمان ندیدم

من آن نشانه ها را به این نشان ندیدم...

به جز هوای عشقت،هوایی در سرم نیست

هر آنچه که تو هستی،در این و آن ندیدم...

ندیدم...


صدای غم آلود محبوب من... : رضا یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی