تک شات
شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۱ ب.ظ
احساس خوبی نیست اما این اواخر
حس میکنم پیش تو امنیت ندارم
بیهودگی قد می کشه با من کماکان
از بس برای تو اهمیت ندارم
وقتی تو هر شب قهرمان قصه میشی
من دیر یا زود آخرش باید بمیرم
دستاتو دور گردن من حلقه کردی
تا حس جون کندن رو راحت تر بگیرم
وقتی می آیی در بازه،وودکا ته کشیده
بازیگرت روی زمین بیهوشه دیگه
با این سیاهی لشکرت نای جنون نیست
حق با کیه...من یا تو یا آغوش دیگه؟
شب های اکران تو، من توقیف میشم
خوابم رو حتی از اتاقت دور کردم
راحت بخواب از درد مدتهاست خوابم
دیوونگیمو از شبت سانسور کردم
وقتی رکورد هرزگی رو می شکستی
گستاخی آغوشتو تشویق کردم
دستاتو از روی گردنم بردار،مُردم...
از بس هواتو تو رگم تزریق کردم
رستاک حلاج
- ۹۴/۰۹/۲۸