مینیمال
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ق.ظ
معذرت میخوام که هنوز جوری حرف میزنم که انگار قراره زنده بمونم!!!
پی نوشت:(از نیکی فیروزکوهی)
آقا!برای من یک قهوه ی تلخ لطفا!
میدانید...اتفاق شیرینی افتاده
من اما،در اضطرابِ رخدادِ یک اشتباه دوباره،دلشوره دارم
آقا!در این حوالی،تردید بیداد میکند...تردید آقا...
بر سر کافه تان حک کنید:
به روزگاری که عشق به شکوهمندیِ لحظه ی واپسینِ یک شعبده بود.
- ۹۴/۰۷/۰۶