میدان مین با مه غلیظ
آدم هایی که به تو می آموزند که چگونه در جنگ شمشیر به دست بگیری،قدرت این را هم دارند که مجابت کنند که چگونه شمشیرت را به زمین بیندازی
زیرا آنان به تو آموخته اند و آموختن،احترام را به همراه می آورد و تو ناگزیر به ادای احترام خواهی شد.
ادای احترام همیشه آرامشی را به همراه دارد که دلچسب است و به هر تلاطمی می ارزد.
مهم نیست حتی اگر در میدان جنگ خلع سلاحت کنند،تو بنا به شرف خودت،به آنان احترام خواهی گذاشت.
زمانی که از خانه دور میشوی،کسی پیدا خواهد شد که به تو بیاموزد چگونه به زندگی ای ادامه بدهی که دور است؛چنین کسی می تواند چنان به تو نزدیک شود که تو را از هر بهانه ای برای بازگشت،آزاد کند و به تو یاد بدهد،ضربه ای که تو را نکشته است،تو را قوی تر خواهد کرد.
و تو یاد خواهی گرفت که هرگز ضربه ای نزنی که کسی را زخمی کند؛باید ضربه ات آنقدر کاری باشد که کسی را بکُشد وگرنه تو باید یاد بگیری که چگونه مقابل شخصی بایستی که خودت او را زخمی کرده ای.
اگر کسی شرف را به تو آموخته باشد،میدانی که جنگیدن،از محافظت کردن مشرفانه تر است.
هرگز به کسی که به قصد مرگ می جنگد،زخمی را وارد نکن و به او نگو که مراقب باشد!
همچین اشخاصی اگر دست از جنگ بردارند همه ی آنچه دیگران از آنان محافظت می کنند،به بغما می رود؛
اما همیشه مراقب باش چه کسی شمشیر زدن را به تو می آموزد.
پ.ن:چیزی را که من به یاد نیاورم،تاریخ هم به یاد نخواهد آورد.
- ۹۴/۰۴/۰۳