کولی کنار آتش
رقص شبانه ات کو...؟
شادی چرا رمیده...؟
آتش چرا فسرده...؟
می رفت و گرد راهش
از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد
پیچیده تاب خورده...
- ۰ نظر
- ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۸
کولی کنار آتش
رقص شبانه ات کو...؟
شادی چرا رمیده...؟
آتش چرا فسرده...؟
می رفت و گرد راهش
از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد
پیچیده تاب خورده...
وقتی برگردی توی غار
و فقط نگاه کنی
نگاه کنی
نگاه کنی
میتونی از دست نفرین هات هم قصر در بری!
میخوام بگم تا این حد میشه خودت رو به مُردن بزنی که سرنوشت هم باورش بشه مُردی و دست از گردونت به دور زمینِ گِرد،برداره؛آدما که جای خود دارند!!!
جدیدا وقتی میخوان دورت بزنن میرن کرج!!!
میان نوشت:البته طرز فکر شما هم محترمه...