به مثال دیوانه ای شده ام که پس از سال ها از یک تیمارستان بیرون می آید
چنین دیوانه ای انگار اولین بار است که باران و خیابان و ابر و جنگل را می بیند!
برای چنین دیوانه ای،هیچ چیز لذتبخش تر از این نیست که برود ساغری سازان،خانه ی گیله گل ابتهاج پیش حوا جان عزیز و بعد غرق شود در رویای پاریس فرهاد قاب ساز...
این دیوانه،با خیال تخت زیر باران قدم میزند و توی جنگل خودش را غرق میکند
با خیال تخت
یعنی
وقتی جایی باشی که نه کسی را میشناسی نه کسی تو را میشناسد
یعنی
وقتی جایی باشی که هیچ خاطره ای از آن نداری
یعنی
رفته ای بهشت!
- ۱ نظر
- ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۰